[ad_1]
کشاورز پیر استرپسیاد به دلیل پسرش فیدیپیدا که پول خود را برای ورزش سوارکاری هدر داد ، بدهکار است. استرپسیاد از همسایه خردمند سقراط کمک می گیرد. استرپسیاد با ورود به “اتاق فکر” که سقراط به جوانان آموخت ، از او می خواهد گفتگوها و فرارهای روی حیله و تزویر را به او بیاموزد که به او اجازه می دهد بدهی های خود را پس ندهد. اما استرپسیاد برای علم مناسب نیست و سپس فیدی پید به کار خود ادامه می دهد
[ad_2]
منبع